روزهای یاسین

تقدیم به پسر گلم یاسین. از طرف مامان زیبا

روزهای یاسین

تقدیم به پسر گلم یاسین. از طرف مامان زیبا

ادامه عکسهای مسافرت

 

من در هتل پوریا / بندر انزلی/ 

 با اسباب بازی بسیار جالب و جدیدم. که هم توپ داره و هم بلزه و هم با چکش میشه زد روش و هی صداشو در آورد و  اعصابها که له می شوند !!! 

  

 

در حرم مطهر حضرت معصومه 

 

و من که انرژیم ۱۸۰ برابر شده بود 

 

تمام صحن رو چهار دست و پا رفتم 

 

بابایی هم بنده خدا ساپورت میکرد 

  

 

گفتم که بابایی ساپورت میکرد 

 

اون دختر کوچولوه هم دوست جون موقتیه 

 

  

باز هم حرم حضرت معصومه 

 

آن مرد ایستاده به نماز با پیژامه  

 

کسی نیست جز پدر یاسین خان  

 

توی عکس بالایی بابایی نشسته در حال نماز رو مشاهده می فرمایین

 

!!!! 

 

 

 تو رو خدا می بینید این مامانی رو 

 

بجای اینکه بیاد منو در بیاره داره عکس میگیره 

 

من افتادم اونجا و کلی گریه کردم، اونوقت خانم وایساده میخنده !!  

(البته بعدش خندیدم که عکس گرفتیم)

 

والا 

 

مامانم مامانای قدیم 

 

 

 

علاقه شدید و بی حد و حصر من به فرمون ماشین 

 

مخصوصا وقتی راننده نداشته باشه