روزهای یاسین

تقدیم به پسر گلم یاسین. از طرف مامان زیبا

روزهای یاسین

تقدیم به پسر گلم یاسین. از طرف مامان زیبا

عکسهای جشن تولد یکسالگی


بعلللللللللللللله جونم براتون بگه که ماهم بالاخره به سال رسیدیم و یک ساله شدیم.

که کلی احساس آقا بودن و مرد بودن و جنب داشتن و اینا بهمون دست داد.



البته این عکسها مربوط به 31/6/88 هست.

اول از تزئین کاریهای مامان خانم بگم که البته یه خورده حالش بخاطر تصادف چند روز پیش گرفته بود و ساده تزیینات کرده. بابایی هم درگیر کارهای ماشین بود و هنوز نیومده بود خونه.



اول این کیک رو بدین ببینم جنسش خوبه یا نه ؟؟؟؟





(بدون شرح: بدون تصویر)


تولد منه ها ولی این دوتا




حالا دلیلش چیه؟  الله اعلم

حالا خوبه خانم زدن الکی الکی ماشین صفر رو نابود کردن و حس و حال نداشتین و گرنه احتمالا همه همسایه ها رو هم  می ب........و .......... س..........ی...........د...........ی.........ن



به به چه کلاه قشنگی

چه رنگی چه طرحی چه طعمی !!!



بابا نمی خوام کلاه رو

همینطوری خواستم یه نگاهی بندازم

ددددددددددددد بابا نذار روی سرم

من به این کله حساسم 






گفتم که نمیخوامش

حالا دلت خنک شد اشکم رو در آوردی بابایی؟؟




اینم از کادوی تولدم که مامانی و بابایی اونم تازه مشترکا خریدا

 



من ِ دختر

من ِ یاسمین

من ِ بدون گنجشک

من ِ همه چی الا یاسین

(امان از دست این مامان که همه اش دوست داره روسری سرم کنه)





من در کارتن تلویزیون

و بابایی در حال




من  عزادار امام حسین

به حالت انگشتای دست راستم توجه کنین !!