روزهای یاسین

تقدیم به پسر گلم یاسین. از طرف مامان زیبا

روزهای یاسین

تقدیم به پسر گلم یاسین. از طرف مامان زیبا

عیدانه

یالاااااااااااااه ما اومدیم


کسی ل---خ------------ت نباشه



یه خاطره بد از گذشته + خاطرات روزمره




چند وقت پیش دستم با اتو سوخت وحشتناک


تمام کف دست و انگشتا و اینا رفت. حتی بندهای انگشتام یکی شده بودن و یه تاول زده بود از نوک انگشت تا آخر. تا مدتها در گیر بودیم. عفونت و اینا هم داشتم. ولی بخیر گذشت

از بیماران قلبی و ... تمنا می کنیم نگاه نکنید


اینم عکسش




با توجه به شدت جراحت تا مدتها یکدستی بازی می کردم


حتی یک دستی چهار دست و پا می رفتم


باتوجه به شدت سوختگی بانداژ نکردیم و دستم رو توی کیسه نخی گذاشته بودیم.


اینم عکس دست من و کیسه نخی






بخشی از ویرانگریهای من در اتاق کار بابایی



من با کت پفکی که مال بچگیهای مامانم بوده



من در حال مهندسی هارد کامپیوتر

نزدیک به نیم ساعت داشتم با این پیچ گوشتی و هارد ور میرفتم



من و مامانی و سرسره و بارون



من در کارسیت

نظرات 2 + ارسال نظر
متین وروجک شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 19:12 http://http:\\matin88.persianblog.ir

عجب با نمکه ای کوچولوی دوست داشتنی
خدا حفظش کنه الهی

بابا ما رو هم کباب کردید با این عکس دست وروجک خب یک کمی هم مواظب باشید دیگه

محمدمعین جمعه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 15:13 http://moeinebaba.blogfa.com/

سلام عزیز
حالت خوبه؟
سایت قشنگی داری خودت هم قشنگی من با اجازتون لینک شمارو توی وبلاگم گذاشتم شما هم ما رو بلینک
خوشحال میشم به ما هم سر بزنی و بیشتر در ارتباط باشیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد